سیگاری هم که نیستی
ولی بی بهانه بوی عطرت رو دوست دارم
وقتی یه مشت کاغذ پاره میشه همه زندگیت
توقعی نداری که اسمشو نذاری جبر جغرافیایی
آره همون سیگار و چایی
من و سیگار درد ِ مشترکیم
از هردومان ، کسی خوب کام گرفت و بعد زیر پا له کرد
درست زمانیکه به آخر رسیدیم
در کنار تمام شعله های آتش بر پیکر سیگارهایم
در آغوش سرد و کشنده تنهایی…
با تمام قلب شکسته
در کنج همین اتاق تاریک ، همراه با خاطرات تمام آن هشت سال …
ولنتاین را جشن گرفته ایم
از حالا تا همیشه های بی تو
گل ام . . .
جایت خالی ست هنـــــــــوز هم
رفتی و تکلیف من با سیگارها روشن شد !
همین پک …
نه ، پک ِ بعدی شاید با این و یا ….
بو بکش !
ببین چه بوی لاشه ای از خط قبل بلند می شود
ڪـآفـﮧ…
شـعـر…
سـیگـار…
بـُغـض…
ضـَجــﮧ…
شـَب گـریـﮧ…
لـعنتـی تـو بـا چـﮧ چیـزـی فـرـآمـوش مـی شـوـی؟
من اعلام میکنم هیچ مــــردی جـز تـو
از مـیـان دود بـر نـمے خـیـزد
زمـانـے ڪـہ سیــگـار بـر لـب دارم
ابستن میشوم از غصه ای هم جنس تو
که ویارش سیگار است و هوس خاطرات و گاه گاهی دلداری های حافظ
یک شیشه دارم و یک پاکت سیگار و هزار راه نرفته
یک پک و سیگار روشن شده با حسرت
راه میروم و مرور می کنم خاطراتم را
دهانم از این همه تلخی گس می شود…
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: